کد مطلب:161293 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

علت رفتن به مکه
امام نمی خواست به هیچ وجه موافقتی با یزید و حاكمیت او داشته باشد؛ حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت او بشود. در عین حال، در پی چاره بود تا در صورت امكان، انقلابی را علیه یزید بر پا كرده و خود بر جامعه حاكمیت پیدا كند. همه ی خواست امام در این خلاصه می شد؛ و لذا هر پیشنهادی كه به نحوی آن را خدشه دار می كرد، از نظر امام محكوم و غیر قابل پذیرش بود. دستیابی به حكومت می توانست بالاترین موفقیتی باشد كه امام به آن می اندیشد. اگر چنین چیزی دست یافتنی نمی شد، به هر روی امام به عنوان آمر به معروف و ناهی از منكر، رسالت خود را انجام داده بود. به فرض كه در این حد نیز موفقیتی بدست نمی آورد، حداقل می توانست مطمئن باشد كه با ریخته شدن خونش، درخت اسلام را آبیاری كرده و مردم را آگاه ساخته است.

واقعیت موجود نیز چنین بود كه یزید اجازه نمی داد كسی چون امام حسین علیه السلام با عدم بیعت با او، راحت به زندگی مشغول شود. امام حسین علیه السلام هم كسی نبود كه به آرامی زندگی كند. در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، كشتن امام بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مكه و بطور كلی حجاز، در شرایطی نبود كه در برابر خواست یزید مبنی بر كشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهند.

رفتن امام به مكه بصورت موقت پسندیده بود؛ زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما به هر حال این شهر نمی توانست به عنوان سنگر دائمی مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر اینكه مكه، هواداری خاصی از امام


نمی كرد.